دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای ندا سیدی به نام من می تونم
ترانه : یاشار یکتا - آهنگساز و تنظیم کننده : بابک سعیدی
ندا یکی از شرکت کننده های آکادمی موسیقی گوگوش بوده است
دانلود آهنگ با کیفیت MP3 320
دانلود آهنگ با کیفیت MP3 128
دانلود آهنگ با کیفیت OGG 64
سلام به روی چون ماهت ناهید جان




منم دوست دارم عزیز دلم
فدای تو خانوم خونگرمو دوست داشتنیم
من چتــر نــدارم
دوست هم ندارم چتر داشته باشـم
آسمان که بارانی تر از هوای دلم نمی شود
بگذار بشوید ایـن دلتنگی هـای کهنه را
بهانه هم اگر میگیری بهانه مرا بگیر…
من تمام خواستن را وجب کردم…
هیچکس…
هیچکس به اندازه من عاشق تـو و بهانه هایت نیست…
کوچ پرندگان به مــــن آموخت ،
وقتی هوای رابطه ســــرد است ،
باید رفتــــــــــــــ
شاید از مد افتاده باشد...
شاید دیگر اندازه ام نباشد...
اما همچنان بوی خاطره می دهد
پیراهنی که روی شانه هایش اشک ریخته ای .
اس ام اس تکان دهنده
مُراقــب بــآش
به چه کسـی اِعتــمـــآد میکنی،
“شیـــــــطان” هَـــــم یه زَمــــــآنـی “فرشتـــــــــــه” بــود
آجی جووووووووووون دوباره قالبت پریده عکسش نیست
کاری به اومدن و رفتن یا موندن ندارم...
من دلی رو بخاطرش به دریا زدم که از آب واهمه داشت...
عاشقشم...دیوونشم...
خدا با منه مطمئنم...
نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست
عشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست
شاید این ها امتحان ماست با دستور عشق
ورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست
چند می گویی ک از من شکوه ها داری ب دل؟
لب ک بگشایم مرا هم با تو چندان ماجراست
عشق را ای یار با معیار بی دردی مسنج
علت عاشق٬ طبیب من! ز علت ها جداست
با غبار راه معشوق است راز آفتاب
خاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاست
جذبه از عشق است و با او بر نتابد هیچ کس
هر چه تو آهن دلی او بیشتر آهن رباست
خود در این خانه نمی خواند کسی خط خرد
تا در این شهریم آری شهریاری عشق راست
عشق اگر گوید ب می سجاده رنگین کن ، بکن
تا در این شهریم، آری شهریاری عشق راست
عشق یعنی زخمه ای از تیشه و سازی ز سنگ
کز طنینش تا همیشه بیستون غرق صداست...
"حسین منزوی"
وقتی رفت گفت :تو را هم با خود میبرم ..
با خوشحالی گفتم کجا ؟!؟!
گفت از یادم...
بگذار چشمهایم را راحت ببندم و بخوابم و هراسی از تو نداشته باشم....
.کاش برای یکبارم که شده به جای کابوسهایت مرا به قعررویا ببری....
دلم خوشه ها دنیا چی ازت میخوام ...
پاییز که از راه می رسد هوایی می شود دلم!
پاییز برای من عاشقانه ترین فصل سال است
زیباترین وبی نظیرترین روزها یم در پاییز رقم خورده است
من فکر می کنم آخر تمام کوچه های جهان به پاییز ختم می شود
پاییز را من اینگونه یا فته ام داستان بی تکرار عاشقی
اما انگار پاییز امسال حرف تازه ای برای گفتن ندارد!
مردابی خاموش را می ماند!
این گوشه از زمین که منم نسیمی نمی رقصد..
برکه ای هماغوش مهتاب نمی شود ..
شهابی نمی گذرد بر سیاهی دل آسمان...
و مردم چنان بیاعتنا از کنار هم میگذرند انگار که هیچ!
سردم میشود از بیگانگی این جماعت بی مهر...
درد می کشم ، درد !
هم تلخ است هم ارزان
هم گیراییش بالاست !
هم اینکه تابلو نمی شوم و رفیقی که مرا به درد معتاد کرد ناباب نبود ، اتفاقا باب باب بود فقط نگفته بود که ماندنی نیست ، همین . . .
خسته شده ام
خسته از تکرار شنیدن “مواظب خودت باش”
تو اگر نگران من بودی که نمیرفتی
آزاد شو از بند خویش ، زنجیر را باور نکن
اکنون زمان زندگی ست ، تاخیر را باور نکن
حرف از هیاهو کم بزن از آشتی ها دم بزن
از دشمنی پرهیز کن ، شمشیر را باور نکن
خود را ضعیف و کم ندان ، تنها در این عالم ندان
تو شاهکار خالقی ، تحقیر را باور نکن
بر روی بوم زندگی هر چیز می خواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست تقدیر را باور نکن
تصویر اگر زیبا نبود ، نقاش خوبی نیستی
از نو دوباره رسم کن ، تصویر را باور نکن
خالق تو را شاد آفرید ، آزاد آزاد آفرید
پرواز کن تا آرزو ، زنجیر را باور نکن