ادبیات شعروسرگرمی

به وبلاگ خودتون خوش آمدین

ادبیات شعروسرگرمی

به وبلاگ خودتون خوش آمدین

¤داستان طنز لاف زدن¤

یک تهرانی، یه اصفهانی، یه شیرازی و یک آبادانی توی کافی شاپ با هم صحبت میکردند : تهرانی: من یک موقعیت عالی دارم، می خوام بانک ملی رو بخرم ! اصفهانی: من خیلی ثروتمندم و می خوام شرکت بنز رو بخرم ! شیرازی: من یه شاهزاده ثروتمندم و می خوام شرکت مایکروسافت و اپل رو بخرم ! سپس منتظر شدند تا آبادانی صحبت کند . . . . . . آبادانی قهوه خودش روبه هم زد؛ خیلی با حوصله قاشق رو روی میز گذاشت، یه کم قهوه خورد، یه نگاهی به اونها انداخت و با آرامی گفت: نمیفروشم....!!!
نظرات 1 + ارسال نظر
sms چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 15:15 http://dragoncruel.blogsky.com

دمت گرم فقط آبادان!!!
خوب خندیدیم!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد