ادبیات شعروسرگرمی

به وبلاگ خودتون خوش آمدین

ادبیات شعروسرگرمی

به وبلاگ خودتون خوش آمدین

¤سری چهارم اس ام اس های تیکه دار وزهردار۹۲¤

دوست داشتن تصاحب نیست ، توافقه . . . هنر اینه که پرنده جَلدت بشه ، نه اینکه پرهاشو قیچی کنی . . . ►♥◄►♥◄►♥◄►♥►♥►♥◄►♥◄►♥◄►♥►♥همه ی پل های پشت سرم را خراب کردم ؛ از عمد . . . راه اشتباه را نباید برگشت . . . ! ►♥◄►♥◄►♥◄►♥►♥►♥◄►♥◄►♥◄►♥►♥ از ما که گذشت ! ولی به دیگری موقتی بودنت را گوشزد کن تا از همان اول فکری به حال جای خالیت کند ►♥◄►♥◄►♥◄►♥►♥►♥◄►♥◄►♥◄►♥►♥ راستـش را بگو : نکند تو همان “این نیز” هستی که همیشه می گذری . . . ؟ ►♥◄►♥◄►♥◄►♥►♥►♥◄►♥◄►♥◄►♥►♥خواهش میکنم ، بی حوصلگی هایم را ببخش ، بدخلقی هایم را فراموش کن ، بی اعتنایی هایم را جدی نگیر ! در عوض من هم تو را می بخشم که مسبب همه ی اینهایی . . . ►♥◄►♥◄►♥◄►♥►♥►♥◄►♥◄►♥◄►♥►♥ (((بقیه اس ام اس ها را در ادامه مطلب بخونید))) ادامه مطلب ...

¤سری سوم اس ام اس های تیکه دار و زهردار ۹۲¤

دلم نگرفته از اینکه رفته ای … دلگیرم از همه دوست داشتنهایی که گفتی ولی نداشتی … !!! ►♥◄►♥◄►♥◄►♥►♥►♥◄►♥◄►♥◄►♥►♥ اسم هر دویمان را در گینس ثبت میکنند ! تو در دروغ گفتن رکورد زدی … من در باور کردن … !!! ►♥◄►♥◄►♥◄►♥►♥►♥◄►♥◄►♥◄►♥►♥بدترین حسرتی که در زندگی میخوریم از کارهای خطایی که مرتکب شده ایم ، نیست … بلکه از این است که… چرا کارهای درست را برای کسی که لیاقتش را نداشته انجام داده ایم ... ►♥◄►♥◄►♥◄►♥►♥►♥◄►♥◄►♥◄►♥►♥نگران نباش ، نفرینت نمیکنم ! همین که دیگر جایت در دعاهایم خالیست ، برایت کافیست !!! ►♥◄►♥◄►♥◄►♥►♥►♥◄►♥◄►♥◄►♥►♥ نه پیشانی من به لبهای تو رسید … نه لیاقت تو به احساس من … چیزی به هم بدهکار نیستیم ؛ هر دو کم آوردیم !!! ►♥◄►♥◄►♥◄►♥►♥►♥◄►♥◄►♥◄►♥►♥ (((بقیه اس ام اس ها را در ادامه مطلب بخونید))) ادامه مطلب ...

¤سری اول اس ام اس های تیکه دار و زهر دار ۹۲¤

فهمیده‌ام که نفرت هم مثل دیگر احساسات مثل عشق ، قیمت دارد تنفر را هم نباید خرج هر کسی کرد . . . ██████████████████████████████ تمام زندگی ام را میدهم که برگردی و همین که برگشتی بگویم: “دیگر نمی خواهمت گــ ــمــ ــشــ ــو” ██████████████████████████████ پر گرفتم حتی پرواز را هم تجربه کردم ای کاش زودتر می رفتی . . . ██████████████████████████████ بعضیا هم مثه این دیوارای تازه رنگ شده میمونن ؛ فقط هستن ولی نمیشه بهشون تکیه کرد ، اگرم تکیه کنی سر تا پای خودتو کثیف کردی … ██████████████████████████████ محبت هایت را شمردم ! درست بود اما این عشقت را پس بگیر ، گوشه ندارد … ██████████████████████████████ بقیه اس ام اس ها رو در ادامه مطلب بخونید توجه کنید که این اس ام اس ها رو به اشخاص خاصی بفرستید ادامه مطلب ...

¤داستان کوتاه اجنبی¤

ازدواج دختر صمصام السلطنه با یک اجنبی ! این شد تیتر اول روزنامه ها. صمصام کم آدمی نبود. وزیر بود. وزیر دربار، همه کاره شاه! دخترش پری خاتون دخترخوش آب و رنگ و با کمالاتی بود. چشای میشی کپی مادرش اشرف الملوک، دماغ و دهنش هم غنچة نشکفتة اقاقیا کیپ تا کیپ خاله ناکامش ثریا بانو، پیشونی بلند با گیسوانی افشون و افسون به سیاهی شب چله. خواستگار دختر صمصام پسر سفیر بریتانیای کبیر بود. قد بلند با چشمانی به رنگ آبی دریا و موهایی طلایی به زردی آفتاب علی الطلوع! صمصام اولش تکذیب کرد بعد طفره رفت آخرش گفت مبارکه!! اوکی مراسم که به گوش جناب سفیر رسید نظر پری خاتون رو پرسیدن، گفت: بدم نمی یاد نسل صمصام اصلاح بشه!!! فردای بعله برون روزنامة صوراسرافیل تیتر زد: (((بقیه داستان را در ادامه مطلب بخونید))) ادامه مطلب ...

¤داستان کوتاه قلب راز گو¤

راست است، اعصابم خیلی ضعیف است، به‌طور وحشتناکی عصبی هستم ـ همیشه اینطور بودم، ولی به چه دلیل ادعا می‌کنید که دیوانه باشم؟ بیماری حس‌های مرا تند و شدید کرده است ـ ولی آنها را نابود ننموده ـ و یا سست و ضعیف نساخته است. حس شنوایی من از تمام حس‌های دیگر دقیق‌تر و ظریف‌تر بود. تمام اصوات آسمانی و زمینی را شنیده‌ام. از جهنم نیز چیزهای زیادی به گوشم رسیده است. چطور ممکن است دیوانه باشم؟ دقت کنید، ملاحظه بفرمائید که چگونه با تندرستی و آرامی قادرم سراسر داستان را برایتان حکایت کنم. چگونه این فکر برای اولین بار به مغز من رسوخ نمود خودم هم نمی‌دانم، ولی، همین که جایگزین گردید، شب و روز مونس و محشور من شد. قصد و نیتی در کار نبود. هوی و هوسی هم وجود نداشت. مردک پیر را دوست می‌داشتم. هرگز آسیبش به من نرسیده بود. هرگز توهین به من نکرده بود به طلاهایش کوچکترین تمایلی نداشتم. به نظرم این چشم او بود، آری، خودش بود، یکی از آنها به چشم کرکس شباهت داشت، چشمی بود آبی کمرنگ و لکه‌ای بر بالای سیاهی آن قرار داشت. (((بقیه داستان را در ادامه مطلب بخونید))) ادامه مطلب ...

¤خدایا کاشکی بر گرده¤

دوباره مثل شبگردا به اون سالا سفر کردم♥ تموم خاطره هامو که توش بودی خبر کردم♥ نشستم کنج حسرتها , همون جایی که گل کردی♥ تو اونجا عاشقم بودی , همون جا عاشقم کردی♥ دوباره آرزو کردم پر از شک و پر از تردید♥ دوباره گونه هام تر شد دوباره قلب من لرزید♥ دوباره زیر لب گفتم: بگو تو قلب من جاته♥ سکوت خسته تو بشکن , بگو دنیا تو چشماته♥ بگو از بغض سنگینی که جا خوش کرده تو دستات♥ بگو تردید مغلوبه , بگو افتاده زیر پات♥ بگو دوریت چقد تلخه , بگو طاقت نمی یارم♥ بگو یک عمر دور از تو دارم یک ریز می بارم♥ غزلهامو بخون بازم , بخون با ساز لبخندت♥ نکن اخماتو توی هم , ببین چه ناز لبخندت♥ می دونم که گرفتاری نمی تونی بیای پیشم♥ ولی کاشکی خبر داشتی دارم بی تو تلف میشم♥ ولی کاشکی خبر داشتی از اون وقتی سفر کردی♥ همش من از خدا می خوام یه روز باشه که برگری♥ گالری تصاویر سوسا وب تولز