سلام عزیز دلم فدات منم خیلی دلم میخواست ببینمت گلم حالا یه بار با خواهرم اومدم حتمآ باهات هماهنگ میکنم قراری بزاریم یه جا همو ببینیم قربونت
ازآش روزگارچنان دهانم سوخت که ازترس آب یخ راهم فوت میکنم.
فاصله ها را که وجب میکنم دستانم کم می آورند... حساب روزهای نبودنش از دستم خارج شده... رفیق دستانت را قرض میدهی... برای وجب کردن جای خالیش!
یادت هست…؟! روزی پرسیدی این جاده کجا میرود…؟! و من سکوت کردم… دیدی …! جاده جایی نرفت…! آن که رفت ، تو بودی راهی نمیبینم ، آینده پنهان است اما مهم نیست همین کافیست که تو راه را میبینی و من تو را . . .
بــه ریسه می کشــــم .. اشکــــهایــم را امشب چـــقـــدر، کـــوچـــه دلــــم چراغــــــانی ســـت...
نمیدانم اگر روزی کوچه علی چپ مشمول طرح ترمیم بافت فرسوده شود.... وقتی من وتو پس از مدت ها یکدیگر را بر حسب اتفاق ببینیم چه خاکی به سر خواهیم کرد؟؟؟؟
بچـــه کـــه بـــاشی از “نقـــاشی”هـــایتـــ هـــم مــی تــواننــد بـــه روحیـــاتــ و درونیـــاتتــ پی ببــرنـــد ، بـــزرگ کـــه مــی شـــوی... از حــرفهـــایتـــ هـــم نمــی فهمنـــد تـــوی دلتــ چـــه خبـــر استــ!!!!!
ﻳﻌﻨﻲ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺭﻭﺯﻱ ﺑﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﺑﻴﺎﻳﻲ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﮕﻴﺮﻱ ﺑﺨﻮﺍﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮔﻠﻪ ﮐﻨﻢ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﻳﻲ ﻫﻴﻴﻴﻴﺲ … ﻫﻤﻪ ﯼ ﮐﺎﺑﻮﺱ ﻫﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ …
عزیزم التماس دعا دارم امشب
امشب که بلرزید دل و بغض صدایت آرام روان گشت دلت سوی خدایت رفتی به در خانه آن قاضی حاجات یاد آر مرا ملتمس لطف و دعایت امشب شب قدر اوله التماس دعای بسیارناهید جان
مبادا لیله القدرت سرآید گنه بر ناله ام افزون تر آید مبادا ماه تو پایان پذیرد ولی این بنده ات سامان نگیرد.
خیلی قشنگه آجی جووووووووووووووووون
خدایــــــــــــــا... سرنوشت دوستانم را در شبهای قدر و تعیین مقدرات به خیر و نیکی تقدیر کن تا من،جز رضایت بر سیمای آنان نبینم. آمیــــــــــــــن
خُـوشبختی نگاه ، خـداست ، دعـایت میکنم:خداوند هرگز چشم از تو بر ندارد .....
حتی خوب ترین آدمها صبرشان حدی دارد
سلام عزیز دلم
فدات منم خیلی دلم میخواست ببینمت گلم
حالا یه بار با خواهرم اومدم حتمآ باهات هماهنگ میکنم قراری بزاریم یه جا همو ببینیم قربونت
ازآش روزگارچنان دهانم سوخت که ازترس آب یخ راهم فوت میکنم.
فاصله ها را که وجب میکنم
دستانم کم می آورند...
حساب روزهای نبودنش از دستم خارج شده...
رفیق دستانت را قرض میدهی...
برای وجب کردن جای خالیش!
یادت هست…؟!
روزی پرسیدی این جاده کجا میرود…؟!
و من سکوت کردم…
دیدی …! جاده جایی نرفت…!
آن که رفت ، تو بودی
راهی نمیبینم ، آینده پنهان است اما مهم نیست
همین کافیست که تو راه را میبینی و من تو را . . .
بــه ریسه می کشــــم ..
اشکــــهایــم را
امشب چـــقـــدر،
کـــوچـــه دلــــم چراغــــــانی ســـت...
نمیدانم اگر روزی کوچه علی چپ مشمول طرح ترمیم بافت فرسوده شود.... وقتی من وتو پس از مدت ها یکدیگر را بر حسب اتفاق ببینیم چه خاکی به سر خواهیم کرد؟؟؟؟
بچـــه کـــه بـــاشی
از “نقـــاشی”هـــایتـــ هـــم
مــی تــواننــد بـــه روحیـــاتــ و درونیـــاتتــ پی ببــرنـــد ،
بـــزرگ کـــه مــی شـــوی...
از حــرفهـــایتـــ هـــم نمــی فهمنـــد تـــوی دلتــ چـــه خبـــر استــ!!!!!
ﻳﻌﻨﻲ ﻣﻴﺸﻮﺩ
ﺭﻭﺯﻱ ﺑﺮﺳﺪ
ﮐﻪ ﺑﻴﺎﻳﻲ
ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﮕﻴﺮﻱ
ﺑﺨﻮﺍﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮔﻠﻪ ﮐﻨﻢ
ﺗﻮ ﺑﮕﻮﻳﻲ ﻫﻴﻴﻴﻴﺲ …
ﻫﻤﻪ ﯼ ﮐﺎﺑﻮﺱ ﻫﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ …
عزیزم التماس دعا دارم امشب
امشب که بلرزید دل و بغض صدایت
آرام روان گشت دلت سوی خدایت
رفتی به در خانه آن قاضی حاجات
یاد آر مرا ملتمس لطف و دعایت
امشب شب قدر اوله التماس دعای بسیارناهید جان
مبادا لیله القدرت سرآید گنه بر ناله ام افزون تر آید مبادا ماه تو پایان پذیرد ولی این بنده ات سامان نگیرد.
خیلی قشنگه آجی جووووووووووووووووون
خدایــــــــــــــا...
سرنوشت دوستانم را در شبهای قدر و تعیین مقدرات
به خیر و نیکی تقدیر کن تا من،جز رضایت بر سیمای آنان نبینم.
آمیــــــــــــــن
خُـوشبختی نگاه ، خـداست ، دعـایت میکنم:خداوند هرگز چشم از تو بر ندارد .....
حتی خوب ترین آدمها صبرشان حدی دارد