ادبیات شعروسرگرمی

به وبلاگ خودتون خوش آمدین

ادبیات شعروسرگرمی

به وبلاگ خودتون خوش آمدین

داستان کوتاه خوشبختی

گالری تصاویر سوسا وب تولز آرام،آرام می گذشتم از جایی که حتی آن را در رویا هم نمیدیدم .مکانی که تصورش برای هر کس غیر قابل باور بود اما توانستم بادرد شیرنش آن رابرای دیگران به تصویر بکشم . به مکانی رسیدم که در آن برای رسیدن به خوشبختی دو چیز را کلید موفقیت میدانستند و من مشتاقانه به دنبالش در همان مکان می گشتم تا بتوانم با کمک آن دو کلید خوشبختی را یعنی مسیر خوشبختی را بر روی آینده ی خود باز کنم اما هرچه گشتم نتوانسم پیدایش کنم از فردی که در آن نزدیکی بود پرسیدم آیا تو می دانی کلید خوشبختی چیست؟گفت یعنی تو نمی دانی؟! گفتم نه !گفت خیلی ها هستند که به دنبالش می گردند ولی آن را هیچ جا پیدا نمی کنند که خوشبختی مانند تاجی بر سر همه ی انسان هاست چه فقیر چه ثروتمند چه سالم چه بیمار و....... نشسته است . گفتم چرا؟!گفت:((چون هر کس به نداشته هایش فکر می کند و دیگری به داشته های دیگری که ندارد فکر می کند و این طور می شود که توقع ها بالا می رود و هیچ کس هیچ وقت فکر نمی کند که خوشبخت است و کلید خوشبختی آن است که هر آنچه که داریم و دیگری ندارد هر آنکس که این طور فکر کند به معنای واقعی خوشبختی را با قلبش احساس کرده است.))

داستان ارسالی از دوست جونی خودم "شادی"خانم

گالری تصاویر سوسا وب تولز داستانک کوتاه خواستگاری به سبک فرنگی: خانم ژولیت عزیز بسیار خرسندم که به آگاهی شما برسانم که این جانب از تاریخ شنبه ١٤ اکتبر به عشق شما گرفتار شده‌ام پیرو ملاقاتی که با هم در تاریخ ١٣ اکتبر در ساعت ٣ بعد از ظهر داشتیم من خودم را به عنوان یک عاشق سینه چاک به شما تقدیم می‌نمایم. این علاقه نخست به مدت سه ماه به طور آزمایشی خواهد بود و به شرط سازش و تفاهم به صورت عشق دائم در خواهد آمد. البته پس از تکمیل دوره آزمایشی، به صورت کارآموزی قابل ادامه خواهد بود و انجام و ارائه ارزیابی این طرح منوط به ترفیع مقام از عاشق بودن به همسر بودن می‌باشد. تمامی هزینه‌های متحمل شده برای خوردن قهوه و رفتن به گردش از ابتدا به طور مساوی به عهده هر دو طرف می‌باشد لهذا بسته به حسن خلق شما، شاید من سهم بیشتری از هزینه‌ها را به عهده بگیرم و مسلما من به اندازه کافی بلند نظر خواهم بود که بخشی از مخارجی که به حساب شما است را تامین کنم.. بدین وسیله تقاضا می‌کنم ظرف مدت ٣٠ روز از دریافت این نامه نسبت به ارسال پاسخ مقتضی اقدام فرمایید در غیر این صورت این درخواست خود به خود و بدون اخطار لغو خواهد گردید و اینجانب شخص دیگری را مد نظر قرار خواهم داد بسیار مشعوف خواهم شد در صورتی که خود مایل به قبول این پیشنهاد نیستید این نامه را برای خواهر خود ارسال نمایید با تقدیم بهترین آرزوها برای شما ؛ پیشاپیش از شما سپاسگزارم ((ارادتمند : رومئو، مدیر کار گزینی))

نامه فریدون فرخزاد به یک فاحشه

نامه فریدون فرخزاد به یک فاحشه ************************* اندیشیدن به تو رسم، و گفتن از تو ننگ است! اما میخواهم برایت بنویسم شنیده ام، تن می فروشی، برای لقمه نان! … چه گناه کبیره ای…! میدانم که میدانی همه ترا پلید می دانند، من هم مانند همه ام راستی روسپی! از خودت پرسیدی چرا اگر درسرزمین من و تو، زنی زنانگی اش را بفروشد که نان در بیارد رگ غیرت اربابان بیرون می زند !! اما اگر همان زن کلیه اش را بفروشد تا نانی بخرد و یا شوهر زندانی اش آزادشود این »ایثار« است ! مگر هردواز یک تن نیست؟ مگر هر دو جسم فروشی نیست؟ تن در برابر نان ننگ است… بفروش ! تنت را حراج کن… من در دیارم کسانی را دیدم که دین خدا را چوب میزنند به قیمت دنیایشان شرفت را شکر که اگر میفروشی از تن می فروشی نه از دین . شنیده ام روزه میگیری، غسل میکنی، نماز میخوانی، چهارشنبه ها نذر حرم امامزاده صالح داری، رمضان بعد از افطار کار میکنی، محرم تعطیلی. من از آن میترسم که روزی باظاهری عالمانه، جمعه بازار دین خدا را براه کنم، زهد را بساط کنم، غسل هم نکنم، چهارشنبه هم به حرم امامزاده صالح نروم، پیش از افطار و پس از افطار مشغول باشم، محرم هم تعطیل نکنم! فاحشه !! دعایم کن...